سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقام عشق

خورشید پشت ابر

علیرضا مستشاری

انتفاع و بهره انسان‌ها از حضرت مهدی(عج) در زمان غیبت کبری چگونه متصور است؟ پاسخ این سؤال را امام صادق(ع) از پدر بزرگوارش از امام سجاد(ع) نقل می‌کند. که حضرت فرمود: ما اهل بیت، امام مسلمین و حجت‌های خدا بر جهانیان و آقای مؤمنین هستیم، ما مولای مسلمین و پناه اهل زمین هستیم همانگونه که ستارگان پناه اهل آسمانند، به وسیله ما از برخورد آسمان به زمین جلوگیری می‌شود مگر اینکه به اذن خدا باشد، به وسیله ما باران می‌بارد و رحمت خداوند بر همه چیز سایه می‌گستراند و زمین برکات خود را خارج می‌سازد و اگر یکی از ما اهل بیت در زمین نباشیم زمین اهل خود را می‌بلعد، سپس فرمود: از زمانی که خداوند آدم را خلق کرد زمین را از حجت خالی نگذاشت، آن حجت یا ظاهر شناخته شده بوده یا غائب و در پس پرده بعد از این هم زمین تا روز قیامت از حجت خالی نمی‌ماند و اگر اینگونه نباشد مردم خدای تعالی را پرستش نمی‌کنند، سلیمان (راوی حدیث) می‌گوید: چگونه مردم از حجت غائب بهره‌مند می‌شوند؟ حضرت فرمود: همانگونه که از خورشید بهره‌مند می‌شوند هنگامی که در پشت ابر است."1

    وجوه تشبیه حضرت مهدی(ع) به خورشیدی که ابر آن را پوشانده متعدد است، اینک هشت وجه را از مجلسی نقل می نماییم و بقیه وجوه را خود اضافه کرده و یک نکته بسیار مهم در پایان ذکر خواهیم کرد.

1. نور وجود و علم و هدایت حضرت به خلق می‌رسد همانگونه که نور خورشید از پس ابر به زمین می‌رسد.

2. در اثر این روشنایی مردم به چاه نمی‌افتند، اگر امام زمان(عج) نبود لاستحق الخلق بقبائح اعمالهم انواع العذاب (مردم به واسطه بدی اعمالشان مستحق عذاب‌های گوناگون می‌گشتند.) و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم،2 ای رسول، خدای تعالی تا وقتی که تو در میان مردم هستی آنان را عذاب نمی‌کند.

هر چه ارتباط معنوی مردم با حضرت بیشتر باشد بیشتر از گرفتاری‌های معنوی دور می‌شوند و خلاصه اینکه فایده‌های روز به آنان می‌رسد و ضررهای تاریکی از آنان دور می‌گردد.

3. همانگونه که وقتی خورشید پشت ابر است مردم انتظار بیرون آمدنش را می‌کشند غیبت امام عصر(عج) به انسان‌ها حالت انتظار می‌بخشد و حالت انتظار سازنده است.

4. منکر وجود حضرت مانند منکر خورشید است هنگامی که پشت ابر پنهان گشته.

5. گاهی پشت ابر رفتن خورشید برای مردم نافع‌تر است. حجت خدا هم گاهی اگر غایب باشد برای مردم منفعتش بیشتر است مثلاً منافقین و معاندین شناخته می‌شوند (مانند هنگامی که مسئول ناصالحی بر مسند امور تکیه زند چرا که این امر موجب می‌شود بر ما خود را نشان دهند)

6. برای کسانی که با ضعف باصره مستقیماً به خورشید نگاه کنند ظهور خورشید مضر است و موجب کوری آنان می‌گردد. نگاه مستقیم به حجت خدا هم گاهی برای کسانی که ضعف ایمان دارند کوری می‌آورد زیرا اعمال حضرت محکم و متشابه دارد (پیامبر اکرم(ص) در نماز واجب از قبله برگشت، مؤمنین نیز برگشتند و چون و چرا نگفتند)

7. خورشید پشت ابر هم که باشد نفعش برای همه عمومی است مگر کسی که کور باشد، حضرت هم نفعش به همه می‌رسد و رحمتش رحمانیه است مگر کسی کور باطنی باشد.

8. شعاع نور خورشید حتی اگر پشت ابر باشد به اندازة راه‌های نفوذ خانه‌ها وارد آنها می‌شود، هر مقدار روزنه و پنجره بیشتر و بزرگتر باشد و موانع و پرده‌ها کمتر، نور بیشتر وارد خانه می‌شود، نفوذ نور وجود حضرت حجت(ع) نیز در جان آدمیان چنین است.3

9. خورشید، مرکز منظومة شمسی است حتی اگر پشت ابر باشد امام زمان(ع) هم قلب عالم امکان است حتی اگر غائب باشد.

10. ابر موجب می‌شود مردم قدر و ارزش خورشید را بدانند، غیبت هم موجب می‌شود مردم قدر امام زمان(عج) را بدانند.

11. ابر موجب می‌شود کسانی که آمادگی مستقیم خورشید را ندارند اگر می‌خواهند آن را ببینند خود را مجهز و آماده کنند، غیبت هم این فرصت را به انسان‌ها می‌دهد.

12. خورشید پشت ابر باعث می‌شود لکه‌ها کمتر دیده شوند در حالی که اگر ظاهر باشد هر لکه‌ای پیدا است حتی اگر بر روی صفحة سیاه باشد چه رسد به اینکه بر روی صفحة سفید باشد. غیبت امام زمان(عج) هم موجب می‌شود عیب‌های انسان‌ها و خلق برای مدتی مخفی بماند ولی اگر ظهور کند به واقع و حقیقت امر حکم خواهد کرد.

13. ابر نه تنها سبب نمی‌شود انسان‌ها خورشید را فراموش کنند بلکه توجه آنها را به خورشید بیشتر می‌کند. غیبت نیز باعث فراموش شدن آرمان نمی‌‌گردد.

14. هیچ‌گاه ابر یک دفعه از روی خورشید کنار نمی‌رود بلکه خروج خورشید از پشت ابر تدریجی است،‌ ظهور امام زمان(عج) هم تدریجی است. ظهور صغری و ظهور کبری دروغند، هر چه موانع بیشتر کنار رود حضرت بیشتر جلوه می‌نماید تا جایی که تمام رخ ظهور فرماید.

15. ابر و خورشید برای همیشه با هم نیستند بالاخره ابر از مقابل خورشید کنار می‌رود بالاخره روزی غیبت امام زمان(عج) تمام می‌شود و او خواهد آمد.

16. هوای ابری غمگین است، دل انسان می‌گیرد مخصوصاً دل غریب‌ها و بی‌کسها هوای ابری عشق‌ساز است، هوای ابری عاشق‌کش است، عشق را شعله‌ور می‌کند غیبت امام زمان(عج) نیز همچون هوای ابری عشق‌ساز و حیران‌کننده عشاق است.

17. خورشید در پشت ابر خودش مقصر نیست، شرایط، ابر را بر روی خورشید آورده، امام زمان هم در غیبتش مقصر نیست، اعمال ما باعث غیبت وجود حضرت شد، فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه4 ما را از مردم حبس نکرده مگر انجام کارهای ناشایستی که از آنان به ما می‌رسد‌.

18. مهمترین وجه شباهت حضرت مهدی(ع) به خورشیدی که ابر آن را پوشانده این است که خورشید سبب حیات در کرة زمین است حتی اگر پشت ابر باشد یا شب باشد.

    امام زمان(عج) واسطه فیض بین خدا و عالم امکان است. این السبب المتصل بین الارض و السماء؛ او به اذن خداوند باعث حیات بشری و جمادی و حیوانی و نباتی شده، او پناه جهانیان در همه بلیات است به واسطه آن حضرت باران می‌بارد و رحمت رحمانیه خداوند بر همه جهان گسترده گشته و اگر او نبود زمین برکات خود را حبس می‌نمود و امکان حیات در جهان ممکن نبود همانگونه که اگر خورشید نبود زندگی در این کرة خاکی محال می‌گشت.

    و این مسئله مهمترین وجه است که به نظر می‌رسد روایت مذکور مستقیماً به آن تصریح می‌نماید.

پی‌نوشت

1. بحارالانوار، ج 23، ص 5، ح 10.

2. انفال/ 33.

3. بحارالانوار، ج 52، ص 92، ذیل حدیث 8.

4. همان، ج 53، ص 176، ح 8.


 

سحر و جادو

سحر و جادو از نظر قرآن کریم و احادیث واقعیت دارد. به این امر در آیه 102 سوره بقره و 4 سوره فلق اشاره شده است. از این آیات و برخی روایات استفاده می شود که برخی از سحرها واقعا اثر گذارند. همچنان که آیه 102 سوره بقره می فرماید: مردم سحرهایی را فرا می گرفتند که میان مرد و همسرش جدایی می افکند.

علامه طباطبایی در وجود داشتن چنین اموری می فرمایند: «... در این میان افعال خارق العاده دیگری است که مستند به هیچ کدام از سبب از اسباب طبیعی و عادی نیست، مانند خبر دادن از پنهانی‌ها و مانند ایجاد محبت یا دشمنی و گشودن گره‌ها و گره زدن‌ها و خواب کردن و احضار و حرکت دادن اشیاء با اراده و از این قبیل کارهایی که مرتاض‌ها انجام می دهند که به هیچ وجه قابل انکار نیست، یا خودمان بعضی از آنها را دیده ایم و یا برایمان آن قدر نقل کرده اند که دیگر قابل انکار نیست».

تأثیر تکوینی سحر به اذن خداوند: یکی از اصول اساسی توحید، این است که همه قدرت‌ها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه می گیرد، حتی سوزندگی آتش و برندگی شمشیر بی اذن فرمان او نمی باشد. منتها مفهوم این بیان مجبور بودن افراد در کار خود نیست.

توضیح این که: جهان آفرینش، جهان اسباب و مسببات است. البته برخی سبب‌ها مادی است و برخی غیر مادی است. اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته است که هر پدیده و حادثه ای از علت ویژه خود صادر گردد و درعین حال، نظام علت و معلول‌ها همگی به خدا منتهی شده و از او قدرت و نیرو می گیرند. او است که سبب را می آفریند و به آن قدرت و نیرو می بخشد و آن را برای ایجاد معلول ویژه خود آماده می سازد. در حقیقت مؤثر واقعی، در تمام نظام جهان یکی است و نظام جهان که به صورت اسباب و مسببات جلوه گری دارند، همگی از او استمداد گرفته و به او منتهی می شوند(اصالت روح، ایت الله سبحانی، ص 241، مؤسسه امام صادق).

در تأثیر سحر و جادو نیز وضع چنین است. خداوند متعال با قدرت خویش، چنین اراده و نیرویی را در افراد به ودیعت نهاده است. انسان‌ها با بهره گیری از این اراده و تقویت آن می توانند به کارهای شگفت انگیزی دست زنند. برخی مانند اولیای خداوند از آن نیرو و در مسیر مناسب، استفاده می کنند و عده ای دیگر، با سوء استفاده از آن به کارهای ناشایست اقدام می کنند؛ پس، در واقع اصل وجود این نیرو در نهاد آدمی از آن خداوند و به فرمان او است، منتها چگونگی بهره گیری از آن به عهده خود انسان نهاده شده است و او در چگونگی بهره گیری از آن مسؤول است.

شایان ذکر است: گرچه سحر و جادو واقعیت دارد ولی غالب آنچه امروزه در میان مردم در این باره شایع است بى‏اساس مى‏باشد و اکثر کسانى که به این امور مى‏پردازند کلاه بردارانى هستند که از این طریق قصد اخاذى و پر کردن جیب خود را دارند. ولى اگر بر فرض موردى پیدا شد که سحرى در کار بود راه‏هایى براى بطلان آن وجود دارد:

1- استعاذه به خداوند و خواندن سوره‏هاى فلق و ناس.

2- خواندن و نوشتن آیات 75 تا 82 سوره یونس.

3-آیه 102 سوره بقره «واتبعوا ما تتلوا الشیاطین...» تا آخر آیه با آب زعفران روی طشت مسی نوشته شود و در هنگام نوشتن، کندر را بخور دهند. بعد طشت را پر از آب باران و یا آب چشمه می کنند بعد مسحور با استفاده از آن آب غسل می کند و از آن آب می نوشد. بقیه آب را در پارچ شیشه ای بریزد و برای غسل استفاده کند. بهترین روز هم روز چهارشنبه است.

4- آیه 100 سوره نسا «و من یهاجر فی سبیل الله...» تا آخر آیه با جوهر زعفران با کره گاو روی کف دست نوشته شود.

5- دعا وتضرع به درگاه خداوند.

6- درخواست دعا از اولیاى واقعى خداوند.

7- صدقه دادن.

در پایان گفتنی است این گونه روش‌ها به طور موردی و تجربی است ولی روش عمومی و تأیید شده از سوی امامان(ع) همان تداوم صدقه و خواندن سوره یس و آیه «و ان یکاد» و «چهار قل» است. ان شاء الله با تداوم صدقه، تغییر محل زندگی، و تکرار سوره «یس» و آیات فوق ، مشکلات و نفوس بد از اطراف شما دور خواهد شد. و در هر صورت به خداوند و حاکمیتی اراده الهی همچنان معتقد باشید چه بسا همین فراز و نشیب‌ها دامی از سوی شیطان باشد که ایمان شما را متزلزل کند. لذا با پایداری و استقامت ایمان خود را حفظ کنید تا در نتیجه آن شیطان ناامید شود و درهای رحمت الهی به سوی شما باز گردد.

نکته دیگر این که تأثیر دعا امرى مسلم و حتمى است؛ چه خود انسان دعا کند و یا دیگرى را شفیع در دعا قرار دهد. ولى باید به افراد قابل اعتماد مراجعه کرد و از کسانى که به دنبال شهرت و سودجویى نیستند بهره گرفت.

در مورد دعانویس‏ها؛ باید دانست که بسیارى از این افراد شیادانى هستند که از عقاید مردم سوء استفاده مى‏کنند. بنابراین باید در برخورد با آنان هشیار بود. براى دعا به درگاه خداوند نیازى به واسطه و دعانویس نیست؛ بلکه هر کس مى‏تواند براى رفع مشکلات خود به درگاه او عرض حاجت نماید و از اعمال نیک براى تقرب به درگاه خداوند بهره ببرد. مگر آن که به افراد وارسته و اهل دل دسترسى داشته باشیم که به طور یقین دعاى آنان و نفوذ کلام آنان تأثیر ویژه‏اى دارد.

و بالاخره اینکه از نظر فقهی تعلیم و تعلم سحر - به جز برای بی اثر کردن سحر ساحران - حرام است.

آیت الله فاضل : اصل سحر و جادو و مراجعه به ساحر و جادوگر برای این امور حرام است و درآمدی هم که از این طریق کسب شود حرام است ولی مراجعه برای بطلان و بی اثر کردن سحر اشکال ندارد (جامع المسائل آیت الله فاضل، س 961).

آیت الله خامنه ای: علم سحر و یاد گرفتن آن حرام است مگر آن که به منظور غرض عقلایی مشروع باشد (اجوبه الاستفتاآت، ص445

2-100100391


مشکل حضور قلب؟

«سیدمصطفی علم‌خواه»

 

اکثر مردم وقتی می خواهند نماز بخوانند حضور قلب ندارند و از وجود این مشکل گله و شکایت دارند و می گویند چرا من حواسم پرت می شود، چرا نمی توانم توی نماز تمرکز داشته باشم؟

می دانید مشکل چیه؟ انسان از انس است و عامل اصلی تمرکز هم انس است. شما نسبت به هر کسی یا چیزی که انس داشته باشید و آن را دوست داشته باشید، نسبت به آن تمرکز دارید. مشکل مردم این است که اکثرا به دنیا وابسته هستند و انس شان با دنیا است.

وقتی ذهن و دل کسی با دنیا و لذت های مادی انس گرفت، آنوقت به هر مقدار که می خواهد آن را از دنیا منصرف کند و به خداوند توجه کند، نمی شود.

مانند کبوتری که جلد جایی شده، شما هر چقدر آن را به مناطق دیگری می برید و رها می کنید، یک راست به سمت لانه خودش برمی گردد، چون با آنجا انس گرفته. یا کش را شما هر چقدر بکشید و رها کنید برمی گرده سر جاش.

وقتی کسی صبح تا شب مشغول دنیا شد و حب دنیا در دلش لانه کرد و با دنیا انس گرفت، توی نماز نمی تواند روی خداوند تمرکز داشته باشد. این دوتا در مقابل هم هستند، نمی شود که انسان هم روی دنیا تمرکز داشته باشد هم روی خدا و در یک دل حب دنیا و حب خدا با هم جمع نمی شود.

حب دنیا و سروکار داشتن زیاد با دنیا باعث می شه که ذهن و دل انسان هرز و لیز بشود، مانند ماهی که هر چقدر آن را از آب می گیرید و می آورید بیرون، لیز می خوره و برمی گرده توی آب.

چاره اصلی کار هم این است که انسان موضوع انس اش را عوض کند. باید مقداری بال کبوتر نفس را کشید و آن را بر روی عبادت خداوند و انس با خدا متمرکز ساخت تا برایش انقطاع حاصل بشود.

در مناجات شعبانیه می خوانیم: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک . خدایا مرا به طور کامل از دنیا به سوی خود منقطع کن. تا انسان انقطاع از دنیا پیدا نکند، این مشکل باقی است.

اگر کسی با خدا انس گرفت، توی دنیا هم که باشد، به یاد خدا است. در کوچه و بازار هم که باشد، توجهش به سمت خدا است، دل و زبان اش ذاکر و به یاد خدا است.

کسی که می خواهد خداوند را عبادت کند، اگر با خدا انس داشته باشد، این مشکل را ندارد. اولیای خدا این مشکل رو ندارند. چون آنها تمام فکر و ذکرشان خدا است، چون به دنیا آلوده نیستند. چون با دنیا انس ندارند، چون با خدا انس دارند، آنها دائم در نماز و یاد خدا هستند.

 

خوشا آنان که دائم در نمازند××× که حمد و قل هو الله کارشان بی.

بلکه برای اولیای خدا دنیا و ذکر دنیا آزاد دهنده است. اولیای خدا نمی توانند زیاد از دنیا صحبت کنند. نمی شود با آنها در مورد دنیا زیاد صحبت کرد، چون ناراحت می شوند، با دنیا بیگانه اند، نمی گم از دنیا استفاده نمی کنند، یا از دنیا بی بهره اند، نه خیلی از آنها حتی ثروتمند هم بودند، ولی دل به دنیا نداشتند، دلشان با خدا بود، انس شان با عبادت خدا بود. با دنیا و مال و ثروت آن انس نداشتند. مال و ثروت داشتند، ولی حب دنیا نداشتند. محبت آنها مخصوص خداوند بوده است.

انسان یا باید اهل دنیا باشد، یا اهل خدا، ریشه این مشکل در حب دنیا و انس با دنیا است و کسانی که اهل خدا و به رنگ خدا هستند، این مشکل را ندارند.

علی یارتان

«سید مصطفی علم خواه»